انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-84443820130622World Governance, Status and Dominant Theory in Modern Worldحکمرانی جهانی وضعیت و نظریة مسلط در جهان معاصر93541925FAسید عبدالعلی قواماستاد گروه روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهرانسیامک بهرامیدانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20140208Nowadays, world governance is an ambiguous concept in international politics and has been also analyzed from the framework of a western rationality regardless of the undeveloped world. To settle these two issues, this paper uses a 5-axis pattern creating a dialogue between traditional and radical theories over the concept of world governance. Based on the axes, it attempts to provide a theory which both disambiguates the world governance concept and incorporates the undeveloped world as an active player into the stage. The theory transforms the world governance to a dominant status and system of the modern world and a comprehensive theory.حکمرانی جهانی، امروزه هم یک مفهوم مبهم در سیاست بینالملل است و هم صرفاً از نگاه نوعی عقلانیت غربی ـ بدون توجه به جهان توسعهنیافته ـ مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. برای حل این دو مشکل، نوشتار حاضر از یک الگوی پنج محوری با ایجاد دیالوگ بین تئوریهای سنتی و رادیکال بر سر مفهوم حکمرانی جهانی استفاده میکند و با تأثر از این پنج محور، درصدد ایجاد نظریهای برمیآید که هم به رفع ابهام از مفهوم حکمرانی جهانی کمک کند و هم اینکه جهان توسعهنیافته را به عنوان یک بازیگر فعال و دارای کنش در عرصة حکمرانی جهانی وارد نماید. نظریهای که در قالب آن حکمرانی جهانی هم به یک وضعیت و سیستم مسلط در جهان معاصر و هم یک نظریة جامع تبدیل میشود.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-84443820130622Pragmatic Strategies of Islam in Relations with Non-Muslimsراهبردهای عملگرایانة اسلام در روابط با غیر مسلمانها577841926FAعلی اکبر علیخانیدانشیار دانشگاه تهرانJournal Article20140208This research's question is about Islam's strategies to contribute and facilitate relations with the non-Muslims. By Islam, we mean the Quran and Sunna, and in some cases we have referred to Imam Ali's approach. Pragmatic strategies are the ones which are objective and practical and play a significant role in facilitating the relations between Muslim and non-Muslims and can lift the impediments. These strategies are discussed under three categories centering around negotiations and dialog, agreement, and implementation.اسلام به عنوان یک دین فرازمانی و فرامکانی، قاعدتاً باید شیوهها و قواعدی ارائه دهد که امروزه با رویکرد عملگرایانه و تسهیلکننده، مبنای روابط و تعامل مسلمانها با غیرمسلمانها قرار گیرد. پرسش مقاله این است که راهبردهای پیشبرنده و تسهیلکنندة اسلام برای داشتن روابط با غیرمسلمانها کدام است؟ مقصود از اسلام، قرآن و سنت است و در مواردی به سیرة امام علی (ع) نیز اشاره شده است. منظور از «راهبرد» یا استراتژی؛ برنامهها، روشها، خطمشیها، و رهنمودهای کلی، اساسی، و تقریباً دائمی است که برای رسیدن به اهداف خاص و از پیش تعیین شده، مورد استفاده قرار میگیرند. منظور از راهبردهای عملگرایانه، راهبردهایی است که بیشتر جنبة عینی و عملی دارند و در روانسازی تعاملات و روابط بین مسلمانها و غیر مسلمانها، نقش و تأثیر قابلتوجهای ایفا میکنند و میتوانند موانع و بنبستهای پیش رو را از میان بردارند. راهبردهای عملگرایانة اسلام را در روابط با غیر مسلمانها، در سه دسته مورد بحث قرار دادهایم، نخست راهبردهای معطوف به مذاکره و گفتوگو شامل: اصالت گفتوگو، برحق ندانستن خود در گفتوگو، و نپرداختن به موضوعات مناقشهبرانگیز، دوم راهبردهای معطوف به توافق شامل: ادای حقوق دیگران، و توافق بر سر مشترکات، و سوم راهبردهای معطوف به اجرا شامل: پایبندی به عدالت، و ایجاد قرارداد و پایبندی به آن.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-84443820130622Globalization of Democracy, Trans-boundary of Norms, and Plurality of Actors in International Organizationsجهانیشدن دموکراسی، فرامرزیشدن هنجارها و تکثر بازیگران در سازمانهای بینالمللی7910241927FAسید محمدکاظم سجادپوردانشیار دانشکدة روابط بینالملل وزارت امور خارجهمحمد یزدانپناه شورگلدانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطباییاحد رضایان قیهباشیدانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20140208Due to the rapid trend of globalization, the theoretical and practical aspects of human life have undergone drastic changes, and domestic and foreign affairs of the nation-states have been intertwined because of time-space compression. One of the most significant manifestation of the compression, has been in the field of relationship between democracy in the nation-states and the waves of globalization beyond national borders. This article explains the consequences of globalization of democracy in the international stage so that the reality of the international actors and their functions in the international organizations are analyzed. The main question is: What has been the impact of globalization of democracy on the international actors? It is suggested that globalization of democracy by trans-boundary of democratic norms has contributed to plurality of actors in the international organizations. It also raises minor questions on nature of the globalization process and its impact on the national democratic governments, manner of emergence of non-government players and their performance within international institutions.به علت سرعت بالای فرایند جهانیشدن، عرصههای نظری و عملی حیات بشری با تحولات شگرفی مواجه شده و در اثر فشردگی زمان و مکان، حوزههای داخلی و خارجی دولتملتها به یکدیگر گره خوردهاند. یکی از مهمترین مصادیق این بههمپیوستگی، رابطة میان دموکراسی در داخل دولتملتها با امواج جهانیشدن در فراسوی مرزهای ملی است. هدف اصلی این مقاله، توصیف و تبیین، تأثیرات ناشی از جهانیشدن دموکراسی در عرصة بینالمللی است. تا از این رهگذر، واقعیت بازیگران بینالمللی و کارکرد آنها در سازمانهای بینالمللی تحلیل شود. پرسش اصلی مقاله این است که: جهانیشدن دموکراسی چه تأثیری بر بازیگران بینالمللی داشته است؟ در پاسخ ادعا شده است که «جهانیشدن دموکراسی با فرامرزی کردن هنجارهای دموکراتیک به تکثر بازیگران در سازمانهای بینالمللی کمک کرده است». پژوهش حاضر، همچنین چندین پرسش فرعی را مد نظر خویش دارد که شامل ماهیت فرایند جهانیشدن و تأثیر آن بر دولتهای دموکراتیک ملی، چگونگی ظهور بازیگران غیردولتی و کارکرد آنان در چهارچوب نهادهای بینالمللی خواهد بود. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفیتحلیلی است.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-84443820130622Globalization and Erosion of Sovereignty in Post-Westphalian Ageجهانیشدن و مسئلة فرسایش حاکمیت در عصر پساوستفالیا10313241928FAمحمدحسن خانیعضو هیئت علمی دانشگاه امام صادقروحالامین سعیدیدانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهرانJournal Article20140208The article focuses on the relationship between globalization and sovereignty and raises the question: What is the impact of globalization on the sovereignty of states in the post-Westphalian Age? It hypothesizes that globalization has not resulted in erosion and decline of national sovereignties and that independent sovereign states will continue to remain the most important actors of the world system in a foreseeable future. However, globalization has transformed the sovereign states and has reduced their independence and self-governance capacity to the benefit of trans-national sovereign states. It seems that in the post-Westphalian age, considering the parallel presence of national and transnational sovereignties, one can talk more of world management than world government.مقالة پیشرو رابطة میان جهانیشدن و حاکمیت را مد نظر قرار داده و این پرسش اصلی را مطرح میسازد که فرایند جهانیشدن در عصر پساوستفالیا چه تأثیری برحاکمیت دولتها گذاشته است؟ در پاسخ به سؤال مذکور، فرضیة مقاله از این قرار است که جهانیشدن منجر به فرسایش و زوال حاکمیتهای ملی نگردیده و دولتهای مستقلِ حاکم در یک آیندة قابل پیشبینی همچنان مهمترین کنشگران نظام جهانی باقی خواهند ماند، اما جهانیشدن حاکمیتها را دستخوش تغییرات شگرفی ساخته و از میزان استقلال و ظرفیت خودادارهگری آنها به نفع حاکمیتهای فراملی کاسته است.<br /> <br /> با این حساب دولتها بهرغم حفظ حاکمیتهای ملی و تداوم ایفای نقش محوری خود ناگزیرند اقتضائات گذار از محیط بینالملل به محیط جهانی، و از نظم وستفالیایی به پساوستفالیایی را بپذیرند و با طیف متنوعی از کنشگران ذینفوذ در چهارچوب ترتیبات ادارهگری جهانی برای تدبیر مسائل دنیای امروز همکاری کنند؛ درنتیجه، به نظر میرسد که در عصر پساوستفالیا با توجه به حضور موازی حاکمیتهای ملی و فراملی بیشتر میتوان از مدیریت جهانی سخن گفت تا حکومت جهانی.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-84443820130622An Analysis of Meta-Theory Principles of International Relations Theory in Islamic Approachواکاوی مبانی فرانظری نظریة روابط بینالملل در رویکرد اسلامی13316841929FAمحمدجواد رنجکشاستادیار روابط بین الملل دانشگاه فردوسی مشهدحمیدرضا کشاورزدانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20140208Understanding and command of theories of a science and human experience such as International Relations constitute its main component. The research adopts an analytical-interpretive approach to meta-theoretical theories of the International Relations and uses the quartet sources in Islam – Quran, Sunna, consensus and reason – to explore the meta-theoretical principles and parameters of the International Relations in Islam. We assume that all International Relations theories in the modern era have western characteristic and that they are in accordance with the western assumptions, instances, and mentality.اگر بپذیریم که پیشرفت یک رشتة علمی به ظرفیت آن رشته در دسترسی به نظریهها و مفاهیمی بستگی دارد که به کمک آن میتوان به شناختی از جهان خارج نائل گردید و همچنین اگر بپذیریم که نظریهها بخش بسیار حیاتی بنمایههای علوم را تشکیل میدهند، آنگاه باید شناخت و تسلط بر نظریههای یک دانش و تجربة انسانی، همچون علم روابط بینالملل را عنصر اساسی و تشکیلدهندة آن علم دانست. این در حالی است که بسیاری از توصیفات، تحلیلها و تبیینهای صورت گرفته در رشتة روابط بینالملل، مبتنی بر یک شاکلة نظری و آن هم رویکردی غربمحورانه است. در این راستا، پژوهش حاضر تلاش نموده با رویکردی تحلیلیتفسیری به نظریات و دیدگاههای فرانظری روابط بینالملل بپردازد. همچنین با بهرهگیری از منابع چهارگانة موجود در اسلام ـ شامل کتاب، سنت، اجماع و عقل ـ اصول و شاخصههای فرانظری روابط بینالملل در اسلام را اکتشاف و استخراج نماید. مفروض اصلی نگارندگان نوشتار پیش رو آن است که «تمامی نظریات روابط بینالملل در دورة معاصر دارای خصیصة غربگرایانه بوده و متناسب با پیشفرضها، مصادیق و ذهنیت غربی هستند».انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-84443820130622An Explanation of Malfunctioning of Gaddafi’s Domestic and Foreign Policy based on Logic of Constructivism Approachتبیین بدکارکردی سیاست داخلی و خارجیقذافی، بر اساس منطق رویکرد سازهانگاری16920441930FAعلیرضا آقا حسینیاستادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهانرئوف رحیمیدانشجوی دکتری گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهانسجاد رضاییدانشجوی دکتری گروه روانشناسی دانشگاه اصفهانJournal Article20140208The theorizing procedure in international relations has shifted from the micro levels towards macro levels. Accordingly, constructivism was proposed as a moderate approach to study the social and political phenomena with an emphasis on structure and individual as functionary factors. The importance of this study is due to the role assigned to governments and individuals as well as the possible mechanisms and limiting structures in shaping the international system, foreign policy behavior and the national interests. Having utilized a descriptive-analytic method, the researchers made attempts at explicating failure of Gaddafi’s foreign policy on the basis of the theory of constructivism as a moderate approach. The objective of this paper is to answer the question: What caused Gaddafi's foreign policy failures during his rule. Findings show that, contrary of domestic and foreign policy arising from Qaddafi ideas with inter- subjective local, regional and international meanings was the main factor of his foreign policy failure or inefficiency during his rule.سیر نظریهپردازی در روابط بینالملل از سطوح خرد به سطوح کلان در حرکت بوده است. درنهایت سازهانگاری به عنوان رویکرد میانبرد با تأکید بر عوامل ساختاری و فرد انسانی به عنوان کارگزار برای مطالعة پدیدههای سیاسی و اجتماعی مطرح شد. اهمیت این موضوع ناشی از افزایش نقش دولتها و افراد در کنار نقش محدودساز و امکانسازِ ساختارها در شکلدادن به نظام بینالملل، رفتار سیاست خارجی و منافع ملی است. این مقاله با روش توصیفیتبیینی به بررسی دلایل بدکارکردی سیاست خارجی قذافی بر اساس مفروضات نظریة سازهانگاری که رویکردی میانبرد است، میپردازد. هدف این مقاله پاسخ به این سؤال است که علت بدکارکردی سیاست خارجی قذافی در دوران حکومتش چه بود؟ یافتههای تحقیق حاکی از آن است، تضاد سیاست خارجی و داخلی برآمده از افکار قذافی با معانی بیناذهنی داخلی، منطقهای و بینالمللی عامل اصلی بدکارکردی سیاست خارجی وی در دوران حکومتش بوده است.انجمن ایرانی روابط بین المللپژوهش های روابط بین الملل2251-84443820130622Humanitarian Intervention from International Relations Theories’ Perspectiveمداخلة بشردوستانه از دیدگاه نظریههای روابط بینالملل20522841931FAرحمت حاجی مینهعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق0000-0002-1225-9541Journal Article20140208The issue of Humanitarian Intervention always poses questions of the most moral challenging. Proponent of every political belief in International Relations field will justify intervention under certain circumstances. What one group views as a just intervention, another will consider severely unjust. The challenge is that, Non– Intervention is a main principle in international community, but in times of violating citizen’s human rights by their states, or failed states due to a civil war, or while disorder and anarchy become dominant, should the sovereignty principle be forgotten, whereby military intervention is accepted? Examining this question, the article of each theory cannot be addressed adequately here, so the categorizations are necessarily broad.موضوع مداخلة بشردوستانه همواره سؤالاتی را دربارة چالشبرانگیزترین بحث اخلاقی در حوزة سیاست خارجی کشورها مطرح میکند. هواداران هرنوع تفکر سیاسی در حوزة روابط بینالملل، مداخله را تحت شرایط خاصی توجیه میکنند اما از طرف دیگر آنچه را گروهی به عنوان مداخلة عادلانه میبینند، دیگران بهشدت ناعادلانه میخوانند. درواقع اصل عدم مداخله در جامعة بینالمللی یک قاعدة آمره است اما هنگامی که دولتها حقوق بشر شهروندان خود را نقض میکنند یا در جریان جنگ داخلی سقوط میکنند و نابسامانی و هرجومرج حاکم میشود، آیا اصل حاکمیت را باید نادیده گرفت و مداخلة نظامی را مجاز دانست؟ این سؤالی است که در این مقاله از دیدگاه نظریههای روابط بینالملل بررسی میشود. این مقاله درصدد است تا رویههای اصلی و دیدگاههای عمدة نظریههای روابط بینالملل را در مورد مداخلة بشردوستانه بررسی کند و ازآنجاکه اختلاف جزئی و ناهمآوایی هر نظریه را نمیتوان به طور دقیق بیان کرد، طبقهبندیها در این مقاله بیشتر کلی هستند.