نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
نظریههای سنتی، مدرن، انتقادی و اسلامی، هر یک تعریفی خاص از علم سیاست دارند. جنگ و صلح از موضوعاتی است که هر یک از این نظریهها به آنها پرداخته و برای کنترل جنگ و تحقق صلح راهکارهایی را ارائه میدهند. گفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی که توسط امامخمینی(ره) شکل و ساختار یافت، دانش سیاسی مطلوب را برگرفته از قرآن و سنت میداند و همزیستی مسالمتآمیز میان گروهها و ملتها را هدف نهایی تعالیم اسلامی معرفی میکند. بالمال، نگاه اسلامی به سیاست و اصالت صلح در قانون اساسی و اسناد بالادستی جمهوری اسلامی مشهود است. وزارت علوم نیز به علوم سیاسی از دیدگاه اسلامی و گفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی پرداخته و در ابلاغیه سرفصلهای درسی رشته علوم سیاسی به دانشگاههای کشور، اعتلای ارزشهای انسانی، تفاهم و صلح با ملتهای دیگر و ارائه دروس مبتنی بر جهانبینی اسلامی را از اهداف این رشته عنوان کرده است. در این پژوهش به این مسئله پرداخته میشود که سرفصلها و فصلهای رشته علوم سیاسی (که به سیلابسهای درسی مشهور است)، تا چه اندازه مبتنی بر دیدگاههای اسلامی و اهداف اعلام شده وزارت علوم برای این رشته تحصیلی است؟ و سؤال دیگر اینکه مفهوم صلح و مصادیق آن چه جایگاهی در سیلابسهای رشته علوم سیاسی دارد؟ (سؤال پژوهش) این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوی کمی و با هدفی توصیفی- تطبیقی، به تحلیل سیلابسهای ابلاغی وزارت علوم برای رشته علوم سیاسی در دو مقطع زمانی 1375 و 1392 پرداخته است (روش پژوهش) و نشان میدهد: در ابلاغیه سیلابسهای درسی در این دو مقطع، سرفصلهای مبتنی بر دیدگاههای اسلامی تعیین شده اما محورها و یا فصلهای هر درس، مبتنی بر دیدگاه مدرن یا قدرتمحور به علم سیاست تدوین شده است. سرفصل درسی که بهطور اخص به مفهوم صلح و مصادیق آن بپردازد، وجود ندارد. ضمن آنکه فصلهای درسی مرتبط با صلح و مصادیق آن نسبت به مفهوم جنگ و قدرت بسیار محدود و غیرقابل مقایسه است. (یافتههای پژوهش) در پایان راهکارهایی برای ترویج گفتمان صلح در رشته علوم سیاسی ارائه میشود.